امروز درحالی که توی ماشین بودم یه خانم کم سن و سال و بچه

امروز درحالی که توی ماشین بودم یه خانم کم سن و سال و بچه ای که توی کالسکه گذاشته بودش نظرمو جلب کرد.
دختره ام نگاهش به من افتاد‌‌.‌. اما به یک باره متوجه شدم این نگاه آشناست ‌‌!
دوست دوران راهنماییم بود ..شنیده بودم بارداره برای همین فهمیدم اون بچه خودشه.. اونقدر ظاهر و رفتارش تغییر کرده بود که من تشخیص ندادم اون دختر همونیه که چند سال از همین کوچه ای که براحتی نشناختمش باهم راه مدرسه رو تا خونه میومدیم و حالا روزکار یه زور واسمون چید تا یهویی همو ببینیم..
بزرگ شدیم و نگران شدن واسه آدمایی که یه روز دلخوشی مون بودنو یادمون رفت! #زینب_بختیاری #izeinabii نوشت
دیدگاه ها (۳)

#پارت_۲۰۶ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabii لحظه ی خداحافظی ...

#پارت_۲۰۷ #آخرین_تکه_قلبم به قلم izeinabii با باز کردن چشمام...

#پارت_۲۰۵ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabii لبخند خبیثی زد و...

#پارت_۲۰۴ #آخرین_تکه_قلبم به قلم #izeinabiiنیما:انقدر خانوما...

تو راٰ نمیتوانم ببخشم! چرا که تنها بخشِ آبادَم را که برایم ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط