ریکشن درخواستی

ریکشن درخواستی 🐇🐇
☆وقتی ما صدامون خیلی خوبه و به عنوان خواننده توی یول بال آهنگ های کیپاپ پاپ رو می خونیم و با دنسر ها یک اجرای خفن رو انجام میدیم ☆

متیو : فقط نگاهت میکنه 《با خودش 》به مرلین قسم از ا.ت بهتر پیدا نمیشه * همش بقیه رو نگاه میکنه و چهرشون رو به خاطر می سپره تا یادش باشه شب بره بالا سر کیا و بعد از تموم شدن هر کدوم از اجرا هات اولین نفری هست که برات دست میزنه و شب که میشه می ره بالا سر همون و همشون رو راهی بیمارستان میکنه *


تام : فقط بهت نگاه میکنه و هر کی بهت نگاه کنه رو همون جا جلوی همه میزنه و بعد از زدن نفر چهارم همه میفهن که نباید به ا.ت نگاه کنن ولی تو چون حواست پرت اجرات بود نفهمیدی ولی فردا صبح بچه ها آمار رو بهت رسوندن و بعد رفتی با تام حرف زدی و تام اونجا بهت در خواست داد


تئودور: *اول تلاش میکرد خودش رو جمع کنه و جلوت خیلی ضایعه بازی در نیاره ولی نمیتونس و مثل خل و چت ها بهت نگاه میکرد و وقتی بیلیز زد روی شونش هول شد * بیلیز : هویییی کجا رو نگاه میکنی تئودور: هاااا هیجا بیلیز : چرت نگو حواست پرت ا.ته مگه نه تئودور: راستش اره داداش (بیلیز به پانسی میگه و پانسی هم به تو میگه و بعد تو و تئودور رو باهم اوکی میکنه )


لورنزو : از دور بهت نگاه میکرد و نمی خواستی کسی بفهمه که روت کراش داره ولی بعد از تموم شدن اولین اجرات اومد و برات یک نوشیدنی اورد و از کارت کلی تعریف میکرد تو که فهمیدی روت کراش داره یکم باهاش مهربون تر رفتار می کردی که دلش نشکنه و برای اجرای دوم آماده شدی و این به اون نگاه میکردی اونم با لبخند بهت نگاه میکرد و دفعه ی دوم که اومد تا دوباره برات نوشیدنی بده بهت اعتراف کرد


ریگولوس : به اجرات نگاه میکرد و توی ذهنش به این فکر میکرد که چطور بهت درخواست بده تا برای فردا باهاش بری هاگزمید و بعد از تموم شدن اولین اجرات خواست باهات حرف بزنه که دید داری با دوستات حرف میزنی و تصمیم گرفت که بعد از اجرای دومت بیاد و باهات حرف بزنه [بعد از اجرای دومت] زود اومد پیشت که قبل از اینکه با دوستات حرف بزنی بهت بگه و اومد دید که دوستات دارن بهت نزدیک میشن دوید سمتت که زودتر از اونا باهات حرف بزنه و وقتی رسید پیشت گفت*ریگولوس: ا.ت اجرات واقعا عالی بود ا.ت: مرسی خوش حالم که خوشت اومده ریگولوس : اممم میشه برای فردا باهام بیای به هاگزمید ا.ت : اممم مشکلی نداره میتونم بیام و برای فردا به یکی از کافه های هاگزمید رفتین و اونجا بهت یه گردنبند داد
.
.
.
.
.
.
.
دریکو اینجا جا نشد ولی الان میزارم



دوستون دارم ♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡
دیدگاه ها (۰)

ریکشن درخواستی 🐇🐇 ☆وقتی ما صدامون خیلی خوبه و به عنوان خوان...

ریکشن درخواستی 🐇🐇☆وقتی میخوان بهمون گل بدن و یه هفته ای میشه...

☆وقتی توی کتاب خونه با یه پسره ای (مایکل) درس می خونیم و یهو...

ریکشن پسرای اسلیترین

سناریو

سناریو

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط