سناریو بانگوp¹
سناریو بانگو:
*ا/ت در آژانس و با عصبانیت باز میکنه نفس نفس میزنه و سرش پایینه همه منتظرن یه چیز بگه*
ا/ت:یه خبرایی شنیدم
کونیکیدا:*با یه صدای بی خيال*باز چی شده ا/ت
ا/ت:رانپوووووووووووو
*رانپو در حال دویدن ا/ت هم میفته دنبالش*
ا/ت:رانپو سان به نفعته وایسسسیییییییییی تو به من قول دادی پولامو گرفتی که من موقعی که نیستم کونیکیدا برامون خوراکی بگیرهههههههههه خوراکی هامو بده
یوسانو:یعنی همه ی این داد و بیدادا واسه خوراکیه!
کنجی:امممممم ا/ت سان من خوراکی دارما میتونی به جای دعوا بیای از من بگیری
ا/ت:*درحالی که تلاش میکنه به رانپو نگاه نکنه میره سمت کنجی*
*کنجی و ا/ت درحال خندیدن و حرف زدن که رانپو حسودیش میشه*
رانپو:هعی من بازم خوراکی گیر آوردم تازه ذخیره هم دارم اولین نفری که بیاد پیشم بهش میدم
*در حدی هیچکی اهمیت نمیده که صدای جیرجیرک میاد/= که دازای د آژانس و باز میکنه و یه سره میفته رو مبل که بخوابه*
منتظر پارت بعد باشید:)
*ا/ت در آژانس و با عصبانیت باز میکنه نفس نفس میزنه و سرش پایینه همه منتظرن یه چیز بگه*
ا/ت:یه خبرایی شنیدم
کونیکیدا:*با یه صدای بی خيال*باز چی شده ا/ت
ا/ت:رانپوووووووووووو
*رانپو در حال دویدن ا/ت هم میفته دنبالش*
ا/ت:رانپو سان به نفعته وایسسسیییییییییی تو به من قول دادی پولامو گرفتی که من موقعی که نیستم کونیکیدا برامون خوراکی بگیرهههههههههه خوراکی هامو بده
یوسانو:یعنی همه ی این داد و بیدادا واسه خوراکیه!
کنجی:امممممم ا/ت سان من خوراکی دارما میتونی به جای دعوا بیای از من بگیری
ا/ت:*درحالی که تلاش میکنه به رانپو نگاه نکنه میره سمت کنجی*
*کنجی و ا/ت درحال خندیدن و حرف زدن که رانپو حسودیش میشه*
رانپو:هعی من بازم خوراکی گیر آوردم تازه ذخیره هم دارم اولین نفری که بیاد پیشم بهش میدم
*در حدی هیچکی اهمیت نمیده که صدای جیرجیرک میاد/= که دازای د آژانس و باز میکنه و یه سره میفته رو مبل که بخوابه*
منتظر پارت بعد باشید:)
- ۲.۳k
- ۲۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط