اکاش توبودکه بخوانغزلم را

اےکاش توبودےکه بخوانےغزلم را
اشعارمراخوب بخوانےوببینی اجلم را

ازدرددلم پیرشدم تاب ونفس رفت
اےکاش توبودےکه بگیرےبغلم را

یک عمربه قلبم زده ام حسرت آنکه
یک لحظه بمیرم که ببینم عسلم را
دیدگاه ها (۳)

تنهـــابودم که اومدتنهاییم راپــرنکردفقط خلوتم راشکســـتتنها...

کاش به زنی که عاشق است؛ می آموختند که چگونه انتقام بگیرد! غم...

وقتی تــو آرزوی من شدی...فهمیدم..بعضی آرزوها دورند......خیل...

زنها وقتی دلگیرند هر چه بپرسی می گویند «هیچی، مهم نیست، می گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط