عشق حاضر جواب منp50

- ببین جمن شب خواب دیدی بخیر حالشم خیلی بهت رو دادم! اگه دستت بهم بخوره‬ ‫فردا همه چیرو واسه سویون جون شرح میدم ...‬
‫همونجور که بهم نزدیک میشد چشاشو ریز کرد و گفت:‬
‫- منو از سویون میترسونی؟‬
‫همچین میگفت سویون انگار دوست دخترشه! خجالتم نمیکشه خرس گنده!‬
‫جمن- به یه شرط باهات کار ندارم!‬
‫- هه ... لطفا واسه من شرط نذار!‬
‫- جدی؟‬
‫- مگه من با تو شوخی دارم؟‬
‫انقدر بهم نزدیک شد که بند رفتم تو دیوار محترم! این چه علاقه ای به تنگنا داره نمیدونم؟!‬
‫- میشه بری کنار؟‬
‫شیطون نگام کرد و گفت:‬
‫- نوچ.‬
قدش از من خیلی بلند تر بود برا همین نبردبون لازم بودم واسه دیدن صورتش!‬
‫- میدونستی خیلی روت زیاده؟‬
‫با شیطنت گفت:‬
‫- اره ...‬
‫به سنگ پا گفته برو جلو بوق بزن! ... بچه پررو! عجب گیری کردما ...‬
‫- ببین من عصاب ندارم برو کنار ...‬
‫- منم گفتم نمیرم ...‬
‫دستشو دور کمرم حلقه کر د ... باز همون حس مسخر رو پیدا کردم ... هر چقدر تلقا کردم بی‬ ‫فایده بود ... نامرد زورش زیاده به ما نمیخوره!‬
‫- میگم ولم کن میفهمی یا نه؟!‬
‫به سینش محکم مشت میزدم ولی فایده نداشت ... فقط میخندید:‬
‫- خانوم کوچولو زورت همینه؟‬
‫زدم به سیمه یکی مونده به اخر و گفتم:‬
‫- خفه شو ...‬
‫جیمین - خفه شم بیوه میشی!‬
‫- جیمین ولم کن ...‬
- دو حالت داره یا شرطمو قبول میکنی یا که ...‬
‫شیطون بهم نگاه کرد ... دیگه خسته شده بودم از یکی به دو کردن با این گلابی زورم بهش‬ ‫نمیرسید وگرنه حسابی میزدمش ... عصبانی گفتم:‬
‫- شرطتو بگو!‬
‫- افرین دخترم حالا خوب گوش کن ...‬
‫اروم ازم فاصله گرفت و گفت:‬
‫- شرطم بیشتر به نفع توا!‬
‫- خدا کنه! حالا زود باش من خوابم میاد صبح شد!‬
‫- دوستی با منو قبول میکنی؟‬
دیدگاه ها (۰)

عشق حاضر جواب من p51

عشق حاضر جواب منp52

عشق حاضر جواب منp49

عشق حاضر جواب منp48

کیوت ولی خشن پارت ۱۹ا.ت : (جیغ) چیکار میکنی آییییی ولم کنکوک...

زور و عشق پارت ۱۶

#مافیای_من #P14از تخت اومدم پایین میخواستم برم سمتش که پام گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط