invisiblelove

#invisiblelove
Part_11

هائون:نه

جونگکوک: خوبه

هائون:کی؟ نکنه مافیایی میخوای منو بدزدی(خنده)

جونگکوک:بعدا میفهمی خانم کوچولو

بعد حرفش از اتاق رفت بیرون و در رو بست
دوباره بهم گفت خانم کوچولووووو(خب معلومه دوست داره😑)
کم کم چشمم گرم شد و خوابیدم
ساعت 9:24 بیدار شدم

هائون:(خمیازه)هنوز بدنم خستسسسسس

یوری:چون نخوابیدی

هائون:جیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ

یوری:مـــرضـــــ ، چتهههه

هائون:مریض کی اومدی تو اتاقممممم

یوری:یکم پیش،اومدم کتاب یونا رو بردارم

هائون:من هنوز نخوندمش که،دیشب بهم داد

یوری:دیشب بیدار بودی که ، میخوندیش

هائون:بعدا بهم بدش

یوری:باشه

یوری کتاب رو برداشت و از اتاق رفت بیرون و در رو باز گذاشت
همینجور جیمین اینور اونور می‌رفت از اتاقم رد میشد
منم در حال تماشای جیمین و گوش دادن به حرفاش بودم که جونگکوک هم شروع کرد به داد بیداد
جیمین هم اومد تو اتاقم و سرم داد زد

جیمین:تو بودی بین من و کوک اختلاف به وجود اوردی(داد)

هائون:ج...جیمین ،چ...چ....چی‌ میگی ، م..م.من چیکار کردم؟؟

جیمین:ریدی تو دوستی من جونگکوک(داد)

هائون:م..من نمیخ.....

دیدم جیمین داره میاد نزدیک من تا منو بزنه
که یکدفعه اسم جونگکوک اومد تو ذهنم و

هائون:جونگکوک(داد و جیغ)

جونگکوک اومد داخل اتاق ولی جیمین منو زده بود
جیمین خیلی اروم زد و مطمئنم با اون دلش بعدا ازم معذرت خواهی میکنه

جونگکوک:چه غلطی میکنی(داد)

جیمین:هرکاری دوست دارم(داد)

جونگکوک اومد نزدیکم و ......

ادامه دارد.....

( لایک فراموش نشه گلب✭)
دیدگاه ها (۱۳)

دنبال شه گلب :))))@kim.selin2

____________________________________________________________...

#invisiblelovePart_10تهیونگ: نخوابیدین؟منم با صدای شما و جیم...

#invisiblelovePart_9جونگکوک:بسه هائونهائون:خب نمی‌فهمه من چ....

#invisiblelovePart_8جونگکوک:سلام(آروم)هائون:تو اینجا چیکار م...

#invisiblelovePart_13جونگکوک: خوشگل کردیهائون: خوشگل بودم ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط