ادامه شصت و یک پارتصدشصتیک غریبه آشنا

ادامه شصت و یک #پارت_صد_شصت_یک #غریبه آشنا

-تانیا خوبم
+پس چرا قلبت درد میکنه؟
-خوب میشه
+نه تو به من‌نگفتی قلبت درد میگیره،بگووو چرا درد میگیره
-چیزی نیست
+دونگهههههههه
-باشه باشه داد نزن،از اون شب ک خیلی نگرانت بودم درد میگیره دکتر‌گفت فشار عصبیه
+دونگه
-جان
+ببخشید
-فدات شم آخه چرا تو میگی ببخشید
+تقصیر من بود ببخشید
-تو هیچ تقصیری نداری
+قول قولل دیگه گریه نمیکنم دیگه نگرانت نمیکنم دیگه اذیتت نمیکنم ببخشیددددددد

موهامو از دو طرف گذاشت پشت گوشم،پیشونیمو بوسید
-من هیچ‌وقت از تو،از کارات اذیت نمیشم‌‌من فقط نگرانت میشم همین
دیدگاه ها (۱۲)

حتی اگ خوشتون نمیاد بهم بگید واسم نظراتتون مهمه تجربه میشه ب...

#غریبه_آشنا #پارت_صد_شصت_دویک سال بعد....ئونسوامشب عروسیمونه...

#غریبه_آشنا #پارت_صد_شصت_یکبه بچه ها گفتم حوله گرم آماده کنن...

#غریبه_آشنا #پارت_صد_شصتاز بغلش آوردم بیرون-مچ پات درد میکنه...

ویو صبح ویو اتبیدار شدم دیدم تهیونگ سفت بغلم کردم لباش روی پ...

کاش براتون مهم بودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط