ویو کوک
ویو کوک
-لباسش خیلی کوتاهه رفتم پیشش دستشو گرفتم و کشوندمش دنبال خودم
+کوک ولم کننن
-خفه شو
+کوک دستم شکست
-گفتم خفه شو 😡
+گریه
ویو سولی
+دستم داشت میشکست واقعا گریم در اومده بود داشتم گریه می کردم برد منو تو خونه و انداختم رو زمین
-بخاطر این کار تنبیه میشی
گوشی،سوییچ ماشین،کارت پول و هر چیزی که مربوط به بیرون رفتنه میدی بهم
+چرا اینکارو میکنی
-چونکه دوست ندارم کسی عشقمو ببینه
+ع..عشق
-اره من لعنتی عاشق تو لعنتی شدم
+کوکی منم عاشقتم ببخشید (بغلش کرد)
راوی:کوک اروم شد و بغلش کرد اون خیلی سولیو دوست داشت رفت و دم گوشش زمزمه کرد با صدای خمارو سکشی
🔞🔞🔞🔞🛑🛑اسمات🛑🛑🛑🔞🔞🔞🔞
-ولی تنبیهت مونده بیب
+چ
که با قرار گرفتن لبای کوک روی لباش ساکت شد اونم همراهی میکرد پسر به طرز وحستناکی لبای دختر رو مک میزد دختر ناله میکرد ولی نالهاش با لبای پسر خفه میشد اروم به سمت اتاق رفتن پسر به دختر گفا
-ددی صدام کن بیب
بعد دختر رو هل داد روی تخت و شروع کرد در اوردن لباسش و .....(هر کی می خواد بیاد پی)
پایان اسمات
ویو سولی
+با دل درد شدیدی بلند شدم اخ که چه قدر کوک ناز خوابیده اروم گفتم
+صبحا انگار بانی شبا میشه ددی فاکر
-میدونم لازم نیست بگی
+یااا شیرموزای کوک
-خنده
راوی:دختر زد زیر خنده که ناگهان....
-لباسش خیلی کوتاهه رفتم پیشش دستشو گرفتم و کشوندمش دنبال خودم
+کوک ولم کننن
-خفه شو
+کوک دستم شکست
-گفتم خفه شو 😡
+گریه
ویو سولی
+دستم داشت میشکست واقعا گریم در اومده بود داشتم گریه می کردم برد منو تو خونه و انداختم رو زمین
-بخاطر این کار تنبیه میشی
گوشی،سوییچ ماشین،کارت پول و هر چیزی که مربوط به بیرون رفتنه میدی بهم
+چرا اینکارو میکنی
-چونکه دوست ندارم کسی عشقمو ببینه
+ع..عشق
-اره من لعنتی عاشق تو لعنتی شدم
+کوکی منم عاشقتم ببخشید (بغلش کرد)
راوی:کوک اروم شد و بغلش کرد اون خیلی سولیو دوست داشت رفت و دم گوشش زمزمه کرد با صدای خمارو سکشی
🔞🔞🔞🔞🛑🛑اسمات🛑🛑🛑🔞🔞🔞🔞
-ولی تنبیهت مونده بیب
+چ
که با قرار گرفتن لبای کوک روی لباش ساکت شد اونم همراهی میکرد پسر به طرز وحستناکی لبای دختر رو مک میزد دختر ناله میکرد ولی نالهاش با لبای پسر خفه میشد اروم به سمت اتاق رفتن پسر به دختر گفا
-ددی صدام کن بیب
بعد دختر رو هل داد روی تخت و شروع کرد در اوردن لباسش و .....(هر کی می خواد بیاد پی)
پایان اسمات
ویو سولی
+با دل درد شدیدی بلند شدم اخ که چه قدر کوک ناز خوابیده اروم گفتم
+صبحا انگار بانی شبا میشه ددی فاکر
-میدونم لازم نیست بگی
+یااا شیرموزای کوک
-خنده
راوی:دختر زد زیر خنده که ناگهان....
- ۴.۹k
- ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط