فناد

#فࢪناد🥀
مشغول نوشتن بودم ، گوشی روشن خاموش شد ، رفتم تو چت ، عکس فرستاده بود ، کپشن عکسو خوندم
- میدونم عاشق دوربینِ عکاسیی ، امروز مشغول تحقیق واسه پروژه بودم نشد بیام پیشت ذوق کردنات به خاطرِ دوربینِ جدیدمو ببینم ، فقط خواستم بگم الان یه ویس ِ حرف زدنایِ با ذوقِ تو خستگیو از تنم درمیاره ، خیلی بی‌رحمی اگر دریغش کنی .
دیدگاه ها (۰)

#فࢪناد🥀 دوتا چایی ریخت گذاشت رو میز گفت بیا بشین اینجا باهم ...

#وےُ_نا🥀 همه دارن میرن . همه غصه دارن . همه دلگیرن . همه دلت...

#فࢪناد🥀 ديدين بعضي ها مثل ژلوفن ميمونن؛ مسكّن اند بهت آرامش ...

#فࢪنادامروز توی خیابون داشتم واسه خودم میرفتم یه نفر صدام زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط