چندپارتی جونگکوک Pآخر

چندپارتی جونگ‌کوک: Pآخر
وقتی والدینت جدا شده بودن و بابات.....

ا/ت: آره مامان این زندگی منه پس باید یه حقی واسه تصمیم‌گیری داشته باشم و من دلم میخواد با تو و بابا زندگی کنم و اصلا با این شغل هم مشکلی ندارم
مینجی: منو ببخشید باید برم دستشویی
ا/ت و کوک: باشه
(بعد از اینکه رفت
کوک: تو چرا دروغ گفتی؟
ا/ت: چون دلم میخواد شما برگردید به هم
کوک: جدا با شغل من مشکلی نداری؟
ا/ت: نه
کوک: (لبخند)
(چند دقیقه بعد که مینجی اومد)
مینجی: خب من فکرامو کردم
کوک: خب؟
مینجی: اگه ا/ت با این قضیه مشکلی نداره منم ندارم. من کل زندگی‌ام سعی کردم از دخترم مراقبت کنم و اگه حالا اون اینطوری میخواد به تصمیم‌اش احترام میزارم
کوک: یعنی میای دوباره با هم زندگی کنیم و با هم باشیم؟
مینجی: آره (لبخند)
ا/ت: هورااااا خب مبارکه
کوک و مینجی: (خنده
مینجی: البته هنوز از دست جفتتون ناراحتما
کوک: همه‌چیز زیر سر ا/ت بود
ا/ت: یاااااا به من چه
کوک: ولی یه چیزی که راجب ا/ت هست اینه که فقط قیافه‌اش شبیه توعه ولی اخلاق و رفتارش شبیه تو نیست. مثل تو هی جیغ و داد نمیکنه
مینجی: جئون جونگ‌کوککککک من تازه ۵ دیقه است بله گفتما کاری نکن پسش بگیرم
کوک و ا/ت: (خنده
مینجی: (خنده

و با خوبی و خوشی زندگی کردن
پایان:)


(اگر بد شد ببخشید بچه‌ها 💞💓💗
دیدگاه ها (۱)

سناریو: وقتی بعد 🔞 بدن درد میگیرینامجون: خب میدونی درد بعد ا...

سناریو: وقتی بهش میگی: بوسم کننامجون: *انقدر میبوستت که شبیه...

چندپارتی جونگ‌کوک: P7 وقتی والدینت جدا شده بودن و پدرت‌....ک...

چندپارتی جونگ‌کوک: P6 وقتی والدینت جدا شده بودن و بابات...وی...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

قلب یخیپارت ۱۷از زبان ا/ت:جونگ کوک: من به خودم افتخار میکنم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط