پارت

پارت۱۰

سیلور. آره یه تومور یا همون سرتان همون موقع تنور رو متوقف کردن اما کاریش نشد کنیم واون الان با یه تومور توی مغزش داره زندگی میکنه قرار بود بره عمل ولی می‌ترسید دلیل خون دماغ شدنشم اینه که کم کم داره فعال میشه
سونیک. خوب کاری نمیشه براش کرد
تیلز .باید عمل کنه
سیلور .آره
سونیک. پس چرا نمی کنه
سیلور.می ترسه
سونیک . الان باید چیکار کنیم
سیلور .میتونی برش داری
سونیک.اره
لونارو بلند کردم ورفتیم بیرون تا ببریمش بیمارستان اونجا بیمارستان داشت و مثل بیمارستان عادی بود ولی کل شهر عجیب بود
ناکلز .من موندم آمدیم یه سرطانی رو خوب کنیم یا شدو رو نجات بدیم
سونیک. خوب خنگول لونا خوب شه شدو پیدا میشه
بعد رفتیم داخل و سیلور کارا رو انجام می‌داد ومن هم لونارو ردی تخت گذاشتم و نشستم و به چهرش خیره شدم مژه هاش بلند بود ولب هاش زیبا من وقعا بین دوراهی موندم اونطرفم شدو و طرف دیگم لونا بود وچون لونا متوجه این نبود که ازش خوشم امده و لی یه جوری باید یگم بهش چون وقعادارم ازیت میشم وقعا در حدی تحت فشارم که هر لحضه گریم میگیره
تیلز.سونیک بیا
رفتم سونیک. چی شده
تیلز . می‌توان لونا رو ببرن اوتاق عمل
سونیک. چی
تیلز . چند تا از مایشی که گرفتن جوابش در آمده باید عمل شه وگرنه میمیره
سونیک .آها خوب الا از دست ما چی بر میاد
تیلز . هیچی
لونا رو به اوتاق عمل برن و ۲ساعت بعد آمدند
دکتر لونا. لونا ...
دیدگاه ها (۴)

شدو عجیب شده

من سیلور رو هم دوست دارم

خوب یه نقاشی دیه نمیدونم چرا افتادم رو دنده نقاشی

ستارگان جادویی

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط