سالها رفت و هنوز

#سالها رفت و هنوز
 
یک نفر نیست بپرسد از من

که تو از #پنجره ی عشق چه ها #میخواهی؟

صبح تا نیمه ی شب #منتظری

همه جا می نگری

گاه با #ماه سخن می گویی

گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی

راستی #گمشده ات #کیست؟
 
#کجاست؟


#صدفی در دریا است؟

#نوری از روزنه فرداهاست

یا #خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
دیدگاه ها (۴)

زمستان بود و بی تابی ، دلم جایی فدایی شدنفس در سینه خشکش...

چه دردناکه ..... وقتی ناتوان می ایستی ..... ...

تمام آرزوهایم رادرچمدان سکوتم ریخته امچمدان بسته ومن درابتدا...

زمسٺـــــــان یعنــــــے .. تو نباشــــــــــے....

‌سالها رفت و هنوزیک نفر نیست بپرسد از من تو از پنجرہ عشق چه‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط