من از

من از
حکایت
عشق تو
بس کنم!؟ هیهات..

مگر
اجل که
ببندد
زبان گفتارم...

سعدی
دیدگاه ها (۱)

یادمان باشد ڪه؛ڪوچڪترین امید دادن به ڪسی،شاید بزرڪَترین معجز...

چـه بی پروا وسوسهبوسیدنت و آغوشمــــردانه ات در مـــن رسـوب ...

در عشق توام نصیحت و پند چه سود؟ زهراب چشیده ام! مرا قند چه س...

تو سکـوت مے کنےو فریاد زمانم را نمے شنوےیک روزمن سکـوت خواهم...

آنچه در غیبتت ای دوست  به من می گذردنتوانم که حکایت کنم الّا...

که "تو"زیباتر از آنیکه کنموصف وبیانت ...(:مخاطب.خاص.همسرم #ع...

#صیاد ِ بی‌روزی، #ماهی در دجله نگیرد و ماهیِ بی‌اجل، در خشک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط