فیک ستاره من پارت

فیک ستاره من (پارت 15)
یونا رفت و جئونگ امد
جئونگ: چی شده عشقم
ا. ت: هیچی
جئونگ: یاااااا بگوو دیگه
ا. ت: اخه چیزی نشده
جئونگ: من که میدونم چیزی شده
ا. ت: دیشب که رفتم هوا بخورم جیمین تهیونگ جنگکوک اونجا بودن جنگکوک تهیونگ تا منو دیدم فرار کردن چون فک کردن جنم بعد وقتی رفتم نزدیک که وقتی فهمید منم لبخند زد کنارش نشستم که بهم گفت یه چیزی بگم گفتم بگو گفت عاشقمه و گفت میخواد ستارش بشم برا همین منم یه کم یه کوشولو بهش یه حسییی دارم
جئونگ: ببین دیگه الان مهم نیست جیمین دشمنته خب من به تصمیمت احترام میزارم
ا. ت: مشکللل اینجاستت نمیدونممم چیی بگم
جئونگ: اوللل خودتو بلاش رو لوس کن بعد کم کم با حرف اعتراف کن بگو اره بابا جیمین درسته لاشی هول بیعشور کثافت اشغال هست ولی خوب خوبه
ا. ت: تو که هرچی تو دهنت بود گفتی بعد میگی خوبه😑
جئونگ:« میخنده» باشه باشه ببخشید فردا ازادیم بریم گردشت کنیم مطمئنن جیمین میاد یه لباس بازی بپوش نزدیک پسرا شو بزار یه کم حسودی کنه بعد با رفتارت نشونش بده
ا. ت: عاممم فهمیدممم چیکار کنم یه لباس مناسبم دارم اوکی
جئونگ: فقط یه نکته..
ا. ت: چی
جئونگ:............
دیدگاه ها (۱۴)

عشقاییی مننن عاشقتونممم ملسییی کهه حمایتممم میکنییدددد ❤❤❤

من حوصلم به چخ رفته کسی نیست باهاش حرف بزنم🥺

میخواممم فیکوووو بزالمممم

ستاره من(پارت 15)جیمین: چونه ا. ت رو گرفت کشوند سمت صورتش تا...

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁰و به ادماش اشاره کرد خب خب حالا نوبت منه....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط