پارت شیش

پارت شیش
رزی
می جا گریه کرد و گفت :
_ام هون تو غذای تمام عجایبو خلقها سم ریخته بعد همشون شدن کلفتش مامانو بابای تو هم که پادشاهن هم همین طور تو فقط میتونی نجاتمون بدی که بتونی شاهزاده رو پیدا کنی ؟
+شاهزاده مگه غیر از من و ام هون هم شاهزاده هس ؟
_ اره برادر کوچیکه ام هون 😖
+ حالا چطور پیدتش کنیم ؟
_ پیشه لیزا بریم
+ لیزا ؟ اون ... مطمعنی 🤔
_ اره کاری به اون نداره 😖
+باشه بریم
نگاه بچه ها که مات نگام میکردن کردن و همشون ترسیدن و رفتم عقب منم گفت نترسین و یه جوری ارومشون کردم تو راه قصر خالم بودیم رسیدم کلاه شنلمو کشیدم و رفتیم خالمم جزو اونا بود برای همین یه جارو برداشتم و رفتیم به سوی لیزانس خان اشاما 👿
بچه ها ببخشین این پارت کم شد 🙏
دیدگاه ها (۱۹)

😿 😿 😿

😂 😂 😂 #چانیول

رومزی 😚

خر خونه من انیسا ی عممممووووو 😘 😘 😘

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط