آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد

‍ آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد
کاسه‌ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد

تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت
از غمت شهریورِ بیچاره حلق‌آویز شد

مهر با بی‌مهری و نامهربانی می‌رسد
مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد

بی‌تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست؟
بی‌تو حتی فکر باران هم خیال‌انگیز شد

کاش می‌شد رفت و گم شد در دل پاییز سرد
بوی باران را تنفس کرد و عطرآمیز شد

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد..
دیدگاه ها (۲)

یک جور #دوستت_دارم ❣ که بودنت را ❣ با هیچ کس عوض نمی کنم 😍 😘...

رفتم به او بگویم...من عاشقت شدم را...لرزیدم از نگاهش...گفتم ...

می خواهم پاییز را با تو شروع کنم ،اولِ مهر را با مهرِ تو !ری...

پائیز باشد🍂 و نم نم باران️چـای داغ  🍂 و بوی هیزم سوختهگاهیاز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط