pt
pt 18
سرنوشت★
امروز جونگکوک خونه بود پس فرصت خوبی بود که یکم شاد باشیم اسپیکر آوردم و گوشیمو بهش وصل کردم و اهنگای مورد علاقمو گذاشتم و درحال صبحونه درست کردن بودم جونگکوکم مثل همیشه خواب بود
_این دیگه صدای چه کوفتیه اول صبحیییی قطعش کنن
نشنیدم بخاطر همین ادامه دادم
_یوناااا گفتم قطعش کنن( با داد از سر عصبانیت)
+اوه جناب جئون میبینم که لال نیستین و دارین حرف میزنین جالبه.
_فقط صدای اون زهرماری قطعش کن نمیتونی یه جا بشینی و فقط زندگیتو بکنییی
+ نه وقتی تو اخلاقات اینطوریه و بخاطر یکی دیگه داری زندگیمونو خراب میکنیی نهههه
_اون یکی دیگه مثلا کیه؟
+مثلا دوست دختری که بهت خیانت کردو رفت
_ اسم اونوبه زبونت نیار نمیخوام اسمشو از زبون تو یکی بشنوم بعدشم ما از روی عشق ازدواج نگردیمچندماه دیگه ام تموممیشه و هرکی میره سر خونه زندگی خودش یروز خونه بودم میخوای بزارم برم؟؟،
(راستی همه حرفای یونا با داد و گریست و حرفای جونگکوک با داد خودتون بفهمین دیگه)
+ برو مگهچقد خونهموندی که الان بخوای بمونی منو باش دارم برات صبحونه درست میکنم
_ باشه میرم ولی کسی ازت صبحونه و لطف و مهربونی نخواست فهمیدی ممنون که روزمونو خراب کردی براوو
جونگکوک کتشو برداشت و رفت منم مثل همیشه به دیوار تکیه دادمو گریه کردم چرا نمیتونیم یه زندگی خوب داشته باشیم؟؟ من هم تو دبیرستان همالان هیچوقت عشقی ازش ندیدم نمیتونمتحمل کنم ولی درست میکنم
ادامه دارد...
سرنوشت★
امروز جونگکوک خونه بود پس فرصت خوبی بود که یکم شاد باشیم اسپیکر آوردم و گوشیمو بهش وصل کردم و اهنگای مورد علاقمو گذاشتم و درحال صبحونه درست کردن بودم جونگکوکم مثل همیشه خواب بود
_این دیگه صدای چه کوفتیه اول صبحیییی قطعش کنن
نشنیدم بخاطر همین ادامه دادم
_یوناااا گفتم قطعش کنن( با داد از سر عصبانیت)
+اوه جناب جئون میبینم که لال نیستین و دارین حرف میزنین جالبه.
_فقط صدای اون زهرماری قطعش کن نمیتونی یه جا بشینی و فقط زندگیتو بکنییی
+ نه وقتی تو اخلاقات اینطوریه و بخاطر یکی دیگه داری زندگیمونو خراب میکنیی نهههه
_اون یکی دیگه مثلا کیه؟
+مثلا دوست دختری که بهت خیانت کردو رفت
_ اسم اونوبه زبونت نیار نمیخوام اسمشو از زبون تو یکی بشنوم بعدشم ما از روی عشق ازدواج نگردیمچندماه دیگه ام تموممیشه و هرکی میره سر خونه زندگی خودش یروز خونه بودم میخوای بزارم برم؟؟،
(راستی همه حرفای یونا با داد و گریست و حرفای جونگکوک با داد خودتون بفهمین دیگه)
+ برو مگهچقد خونهموندی که الان بخوای بمونی منو باش دارم برات صبحونه درست میکنم
_ باشه میرم ولی کسی ازت صبحونه و لطف و مهربونی نخواست فهمیدی ممنون که روزمونو خراب کردی براوو
جونگکوک کتشو برداشت و رفت منم مثل همیشه به دیوار تکیه دادمو گریه کردم چرا نمیتونیم یه زندگی خوب داشته باشیم؟؟ من هم تو دبیرستان همالان هیچوقت عشقی ازش ندیدم نمیتونمتحمل کنم ولی درست میکنم
ادامه دارد...
- ۶.۱k
- ۲۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط