من که بارهاست سوخته ام

من که بارهاست سوخته ام
دگر طاقت سوختن ندارم
نه از تو و نه دگری
خواسته ای ندارم
فقط فراموش مکن
من خواهش می کردم
که باشم کنارت به دوستی
بخت سیاه ای من با شب آشنا شد
با روشنی دگر هیچ کار ندارم
💔
دیدگاه ها (۰)

چشمت که به آهوی کوهی می ماندجانمرخ ات به گلاب های چمن می مان...

یاران یاران شما می مانید یارم یارم می رود و شما تنها یاران ا...

خوشبختی از آن کسیکه در پاییز و بهار هرچیزی را در زندگانی به ...

❤️‍🔥

☆☆#سناریو_تک_پارتیموضوع:اگه تولدت باشه چجوری غافل گیرت می کن...

باید بدهکاریم بهت رو صاف می کردم و مثل یک ژاپنی وظیفه شناس د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط