کیانای امسال تولد نداشت که بخواد بینش یاد تو بیوفته

کیانایِ امسال تولد نداشت که بخواد بینش یادِ تو بیوفته
کیکی نداشت که موقعِ خوردنش تلخیِ نبودنت و حس کنه
حتی شمعی ام نبود که موقه فوت کردنش بتونم آرزو کنم
ولی با تموم اینا ؛ من اون روز که به اسمم خورده بود چشامُ بستم و یه آرزوی کوچیک کردم!
از خدا خواستم تو برگردی و بهم بگی تمومِ این کارا و رفتنا ؛ یه شوخی بوده تا بتونی خیلی غافلگیرم کنی!...
منم این بار به جای درد واسه سورپرایزِ عجیب غریب اما خیلی خوشحال کننده ی تو اشک بریزم!
نمیدونم چن روز گذشته...
ولی این یکی آرزومم مثلِ سالای قبل برآورده نشد!
با تموم اینا ؛ بازم اشکالی نداره!
حتما که نباید یه مناسبتی باشه ؛
بیا برگرد بهم بگو :
"فکر نمیکردم انقد اذیت شی دورت بگردم :)"

_همیشه رفتی و به جات برگشتم هی
من و نزار تو امید برگشتنت...

#کاف_علیزاده
دهم شهریور 1401 | 03:15
دیدگاه ها (۶)

یجایی برای خاتون و شیرزاد نوشته بود :_درسته ما پایان قشنگی ن...

من باید دلیلِ همه ی خندیدنات باشم!من باید اونی باشم که بیشتر...

هوم :)؟

به قول نوان :من همه جوره پای تو هستم! منی که خیلی وقته چشم و...

آکادمی شیطان پارت دوم

گل قرمز و اسلحهپارت دوماز زبان راوی: چند ساعت گذشته بود که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط