مهم نیست که دیگر

مهم نیست که دیگر...
پول نداریم ...
شرابمان...
که به آخر رسید...
می‌رویم ...
زیر باران ...
و این بار ...
از بوسه‌های خیس...
مست می‌شویم ...
دیدگاه ها (۳)

در آغوش هم...در این دایره ی بی‌پایان...من امتداد توام ...یا ...

کافه ای بی حوصله ام...با میزهای یک نفره...و قهوه های لال...س...

کاش می دانستی که پرندگان عشقهرگز دوبار پر نمی گشاینددوست من!...

شب راتا صبحمهمان کوچه ­های بارانیخواهم بودو برگ برگ دفتر غمگ...

دلنوشته های من

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

امشب چشمانم را به باران می سپارم انگشتانم را به شعـر و در ان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط