پارت

پارت43
7برادر ناتنی

که یهو بعد فک کنم20ضربه طرف تفنگشو

سمت من گرفت،که یهو ریسشون گفت :

اون خره :نه نکشش بزار با عشقش حرف

بزنه بعد بمیره و بعد قه قه سر داد که الان

اگه ازاد بودم پام صاف تو حلقش بود

و اون دوتا که رفتن به جیمین چشم دوختم

سرش پایین بود و داشت اشک میریخت

♡هیی داداشی گریه نکن،اخرش که هممون میمیریم

☆من واقعا شرمندتم،تو بخاطر من افتادی تو این وضیعت

♡الان یعنی اخر کاره؟

☆اره،بعد تو هم منم

♡خوب الان کت اخره ماره ،خواستم اینو

بهت بگم،عاشقتممم(و شروع به گریه کرد)

☆گریه نکن،منم عاشقتم عزیزکم

که یهو اون مرده وارد اتاق شد

مرده :اه اه این چندش بازیارو ولش

که یهو صدای اژیر پلیس اومد و ترس اون

مرد یهو فوران کرد که داد زد ماشینارو

اماده کنید و بیاید اینارو منتقل کنید به ...


که یهو مارو بردن انداختن توی ونی و یهو

گازشو گرفتن صدای اژیر پلیس داشت کم میشد

یعنی راهو گم کردن و نمیدونن ما کجاییم

داشتم به حال خودم گریه میکردم که یهو ...
(پایان پارت43)
دیدگاه ها (۱۶)

#سیگمایی_خودش_همجنسگراست #بی_تی_اس #نفر_بعدی_در_کار_نیست #ج...

#سیگمایی_خودش_همجنسگراست #بی_تی_اس #نفر_بعدی_در_کار_نیست #ج...

#بی_تی_اس #بی_تی_اس_همجنسگرا_نیست #سیگمایی_خودش_همجنسگراست ...

پارت427برادر ناتنیکه یهو جیغ کشیدم و نمیدونم چی شد شپلق شدم ...

کیوت ولی خشن پارت ۱۱ا.ت : چیشده ؟کوک : هیچی با یه نفر یه جلس...

پارت ۶انچه گذشت: کارام خیلی طول کشید وقتی امدم خونه دیدم که....

قاصدک کوچولوی من💔🥀پارت2ویو تنا: آروم برگشتم پشت سرمو نگاه کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط