رفتم به آدرسی که گفت
رفتم به آدرسی که گفت
یه عمارت بزرگ بود دور تا دورش بادیگارد بود
یکی از بادیگارد ها اومد سمتم
؟خانم طبقه آخر منتظرتون هستن
+خیلی ممنون
از ماشین پیاده شدم
با بادیگارد رفتم داخل
،لطفا گوشی و وسایل هاتون رو به ما تحویل
بدین
همه چی رو دادم بهشون
یه اتاق بود درش مشکی بود
وارد اتاق شدم ۰
یه دختر خیلی خوشگل که بهش من میخورد
۲۶ سالشه باشه رو صندل نشسته بود
+خب بگو
¥چرا عجله داری بشین
+باید برم پسش بچه هام
¥خب من خواهر لیام و نامزد سابق کوک
+لیا زن هیون
¥کوک به من خیانت کرد و لیا رو کشت بعد از اون دنبال انتقام ازشم اما باید یکی از نزدیکان
خودش به من کمک کنه مثل تو
+هیون چی
¥هیون نباید هیچی بفهمه
+باشه
¥............
نقشه رو بهم گفت
اومدم خونه لباس بچه هارو پوشوندم
و رفتم خونه کوک
×ا.ت
+فقط اومدم بچه ها رو ببینی دیگه کتکمم بزنی اینجا نمیمونم
میخواست منو ببوسه که رفتم کنار
+حد خودتو بدون
بچه ها رو دادم بغلش باهم بازی کردن
دیدم هیون داره بهم زنگ میزنه
+جانم عشقم
_ا.ت خودتی
+منم دوست دارم
_کجایی
+اومدم بچه ها باباشون رو ببین
_چییی ا.ت کاش بهم میگفتی
+عزیزم فقط خواستم قبل دادگاه
بچه ها یکم با پدرشون وقا بگذرونن
_باهات کاری نکرد که الان میام
+اوکی بای
×هوم پس عاشقش شدی(با بغض)
اولین بار بود بغض کوک رو تو صداش میدیدم
+به تو ربطی نداره
یه عمارت بزرگ بود دور تا دورش بادیگارد بود
یکی از بادیگارد ها اومد سمتم
؟خانم طبقه آخر منتظرتون هستن
+خیلی ممنون
از ماشین پیاده شدم
با بادیگارد رفتم داخل
،لطفا گوشی و وسایل هاتون رو به ما تحویل
بدین
همه چی رو دادم بهشون
یه اتاق بود درش مشکی بود
وارد اتاق شدم ۰
یه دختر خیلی خوشگل که بهش من میخورد
۲۶ سالشه باشه رو صندل نشسته بود
+خب بگو
¥چرا عجله داری بشین
+باید برم پسش بچه هام
¥خب من خواهر لیام و نامزد سابق کوک
+لیا زن هیون
¥کوک به من خیانت کرد و لیا رو کشت بعد از اون دنبال انتقام ازشم اما باید یکی از نزدیکان
خودش به من کمک کنه مثل تو
+هیون چی
¥هیون نباید هیچی بفهمه
+باشه
¥............
نقشه رو بهم گفت
اومدم خونه لباس بچه هارو پوشوندم
و رفتم خونه کوک
×ا.ت
+فقط اومدم بچه ها رو ببینی دیگه کتکمم بزنی اینجا نمیمونم
میخواست منو ببوسه که رفتم کنار
+حد خودتو بدون
بچه ها رو دادم بغلش باهم بازی کردن
دیدم هیون داره بهم زنگ میزنه
+جانم عشقم
_ا.ت خودتی
+منم دوست دارم
_کجایی
+اومدم بچه ها باباشون رو ببین
_چییی ا.ت کاش بهم میگفتی
+عزیزم فقط خواستم قبل دادگاه
بچه ها یکم با پدرشون وقا بگذرونن
_باهات کاری نکرد که الان میام
+اوکی بای
×هوم پس عاشقش شدی(با بغض)
اولین بار بود بغض کوک رو تو صداش میدیدم
+به تو ربطی نداره
- ۱۴.۱k
- ۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط