رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۶۱

ارسلان: چیشد

دیانا: دستمو رو کمرم گذاشتم چیزی نیست

ارسلان: کمرت چیشده

دیانا: دستمو گرفت کشید تو پستو لباسمو داد بالا

ارسلان: دستشو محکم گرفتم و برگردوندم و باعصبانیت خودت میگی یا برم اون مدرسه بی صاحبو خراب کنم

دیانا: نیلوفر هولم داد خوردم به پله ها

نویسنده: الهی بمیرم همش داریم دیانا رو مورد ضرب و شتم قرار میدیم که ارسلان عاشق و دیوانه بشه نظرت چیه دیانا

دیانا: ادامه بده

نویسنده: بله حتمی

ارسلان: دندونام و رو هم ساییدم و گهواره ای بغلش کردم به سمت عمارت رفتیم
دیدگاه ها (۳)

رمان شازده کوچولو پارت ۶۲دیانا: لبخندی از روی خنده زدم که نگ...

رمان شازده کوچولو پارت ۶۳دیانا: همینجوری داشت نگاهم میکردارس...

رمان شازده کوچولو پارت ۶۰ مدیر: وای ارباب سلام ارباب ارسلان:...

رمان شازده کوچولو پارت ۵۹... چند ماه بعد .....دیانا: بغض کر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط