در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند

در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند !!

به شیخ بهایی که اسبش جلو میرفت گفت :
این میرداماد چقدر بی عرضه است ، اسبش دائم عقب می ماند .

شیخ بهائی گفت :
کوهی از علم و دانش برآن اسب سوار است ، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد .

ساعتی بعد عقب ماند ، به میر داماد گفت : این شیخ بهائی رعایت نمیکند ، دائم جلو می تازد .

میرداماد گفت :
اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد ،
این است " رسم رفاقت "

" در غیاب یکدیگر حافظ آبروی هم باشیم "
دیدگاه ها (۱)

ما در هیچ سرزمینیزندگی نمی‌کنیم؛ما حتی بر کره‌ی زمین هم زندگ...

بهترین هدیه ای که تا به حال گرفتید چی بوده و از کی ؟! مادی و...

شما ببینید سعدی چقدر قشنگ سروده:گدایی پادشاهی را به شوخی دوس...

از من رمیده‌ای و منِ ساده‌ دل هنوز ؛بی مهری و جفای تو باور ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط