یک تبسم یک صدا فرمان عشق
یک تبسم' یک صدا' فرمانِ عشق
یک ترانه' یک نفس' جریانِ عشق؛
یک غریبه سرزده شد آشنا
می دهد سر بر لبِ دیوانِ عشق
یک غروب و یک سرود و یک خروش،
بر سرِ بازارِ پُر بارانِ عشق
یک ستاره یک غزل شعر و ثنا ،
یک سبد گل چیده در دامانِ عشق
یک سوار و تک نواز و سروِناز ،
می دهد بَهرِ دلم سامانِ عشق
یک نشانه یک حیات و زندگی
می شود گمگشته' پیدا می شود پایانِ عشق
یک ترانه' یک نفس' جریانِ عشق؛
یک غریبه سرزده شد آشنا
می دهد سر بر لبِ دیوانِ عشق
یک غروب و یک سرود و یک خروش،
بر سرِ بازارِ پُر بارانِ عشق
یک ستاره یک غزل شعر و ثنا ،
یک سبد گل چیده در دامانِ عشق
یک سوار و تک نواز و سروِناز ،
می دهد بَهرِ دلم سامانِ عشق
یک نشانه یک حیات و زندگی
می شود گمگشته' پیدا می شود پایانِ عشق
- ۴۴۸
- ۰۱ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط