وقتی با من بودی

وقتی با من بودی
حس کردم جمعیتی را یافته‌ام
مردمم را پیدا کرده بودم،
انسان شده بودم
چشم‌های تو با من خوب بودند
دستِ تو مهربانی داشت
گفتم: بیا... حرفی دارم... خندیدی
خنده‌ی تو پر از گُل بود...🪴

#ازتوگفتنی
دیدگاه ها (۱)

‏دلم میخواد یه سه تار و یه تار و یه گیتار بردارم و برم وسط ک...

."‏خـدا" هر کدوممون رو یه‌جور امتحان میکنهولی تو همشون صبر ج...

میان پنجره و دیدن همیشه فاصله ای هست !-

🏴بدبختیِ قصه فقط غصه چادرخاکی نیستیک دختر سه ساله!یک حسین پن...

part14🦋‌ //چند ساعت بعدنامجون«با سنگینی روی پلکام بیدار شدم...

رمان بغلی من پارت ۸۳دیانا: زاری ارسلان: داشتم از خنده میپوکی...

p۷واقعا چیکار باید بکنم؟! صدای داد و فریادشون میومدهعی.. پشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط