پارت

پارت²

تهیونگ: ات قسم میخورم قسم میخورم
اگه بمیری همینجا خودمو میکشم ات[دادوگریه]
قطره اشکی از چشم ات پایین اومد
و دستگاهی که نبض ات رو می‌گرفت کج شد تهیونگ از خوشحالی تیغی روی زمین انداخت و به سمت ات اومد و بغلش کرد

پرستار:آقای کیم بهتره گلوتونو پانسمان کنم تا خانم ات بهشون بیان
ته:بله
تهیونگ: دنبال پرستار رفت تا زخمش پانسمان کنه

خلاصش میکنم
گلو تهیونگ رو پانسمان کرد و بعد ات بهشون اومد بعدش به تهیونگ گفتن تهیونگ هم رفت پیش ات و باهاش حرف زد

تهیونگ وارد اتاق ات شد که ات نگاهشون از دیوار به سمت تهیونگ برد و لبخندی زد
تهیونگ: ات ببخشید
ات:تو کاری نکردی
ته:اگه من اون شوخی رو باهات نمیکردم تو اینطور نمیشدی
ات:اتفاقی نیوفتاده ها گذشته ها گذشته ها نمیای بغلم
تهیونگ لبخندی زد و ات رو بغل کرد
____________________________________
پایانننننننن
خب ببخشید اگه بده
دیدگاه ها (۱۴)

پیج اصلی رو هم فالو کنید@hana8997

#تک_پارتیغمگینه گایزاشکام روی صورتم می‌ریخت چی شد چی شد که ا...

بچه ها قرار بود تکپارتی هارو بزارم ولی متاسفانه ادمینتون تنب...

تکپارتی تهیونگ[درخواستی]وقتی مریضی_________________معرفیات:²...

جیمین فیک زندگی پارت ۹۲#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط