یهو وسط خنده هام یادت میفتم

یهـو وسط خنده هام یادت میفتم :)
گریم میگیره :)
هیشکی نمیفهمه :)
مامانم میگه انقد خندیدی اشکت درومد :)
پاشو برو صورتتو بشور :):blue_heart:
دیدگاه ها (۱)

بهم گفت : " چرا شبها نمیخوابی ؟! "چیزی نگفتم ...دوباره پرسید...

لطفاً ناگهانی رُخ بده!غافلگیرم کن!لحظه ای اتفاق بیفت که اصلا...

مردم این شهر برای یک دقیقه طولانی تر شدن شب آخر پائیزشان جشن...

یک نفر بیاید یک روز تمام باهم باشیم ب دنج ترین کافه شهر بروی...

{ رمان جیمین }

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط