اکسهمافیا

#اکسه_مافیا
پارت۱۳
+یوهان
&جانم
+ببین الان مدادم رو میندازم زمین بعد باهم خم میشیم برش داریم بهم نگاه میکنم میخندیم بعد تو موهام رو میدی پشت گوشم (این شما و این کارگردان ا.ت)
&اوکی
+الان ن یه چند لحظه بعد که شک نکنه آخه الان داره نگاه میکنه خیلی ضایه میشه
&حله
چند دقه گذشت و من مدادم رو انداختم زمین هر دو باهم خم شدیم و مداد رو برداشتیم بعد یه لبخند بهم زدم یوهان طبق نقشه موهام رو زد پشت گوشم و یهو لپمو گرفت و کشید از این حرکتش واقعا پیام ریخت یجور که معلوم نباشه پری واسم نمونده و با لبخند گفتم
+چیکارمیکتی یوهان
&برای اینکه طبیعی تر بشه اینکارو کردم
+اوکی
کلاس تموم شد و سه‌تایی رفتیم بیرون
ویو کوک
دیگه مغزم نمیکشه جدی مغزم نمیکشه موهاشو میزنه پشت گوشش و لپشو میکشه چه غلطا بله دیکه ا.ت خانم قصد سکته دادن منو داره اینجوری فایده نداره باید کارو بندازم جلو تر کلاس تموم شد و رفتن بیرون منم پشتشون رفتم که میون یهو گفت
×اوپا
و رفت سمت به پسر واسا بینم اون پسر جیمینه رفتم سمتشون آخه با جیمین کار داشتم قرار بود چندتا مدرک بدم برام اوکی کنه درباره همین پرونده(پرونده ای که به جدایشون ربط داره)
_هیونگ
÷اوه کوک (شاید باورتون نشه ولی یه لحظه یادم رفت جیمین از کوک بزرگ تره و میخواستم دیالوگ ها رو جا به جا بنویسم)
_بیا بریم اون مدارک رو بهت بدم مدارک تو ماشینه
÷اتفاقا واسه همبن اومدم
و دوتایی به سمت ماشین حرکت کردیم
_از این یوهان بدم میاد خیلی دورور ا.ته
÷و میون بخاطر همین منم ازش بدم میاد
ویو ا.ت
تلفن یوهان زنگ خورد و رفت اون ور تا حرف بزنه
+الان چیشد اینا چرا همو میشناختن
×برای منم سواله
+واسا ببین کوک و جین تو یه بان.د ن و جین و داداشت هم تو به بان.دن پس کوک و داداشت هم تو یه بان.دن
×وآیا کوک مافیاس
+اره
×پرام چه خر تو خره
دو هفته همینطور گذشت کوک خیلی مشکوک میزد و منم باهاش سرد رفتار میکردم و خیلی با میون و یوهان بیرون میرفتم تا کوک بیشتر حرصی شه و خلاصه همه چی رو طبق نقشه پیش میره و کوک رو یوهان خیلی حساسه
ویو کوک
امروز قراره....
شرط=۹لایک❤️ ،۹کامنت 🗨
قبلی به مناسبت روز ارمی یه هدیه بود❤️