مروارید آبی
مروارید آبی
Part ²⁹
لانا با همون قیافه تعجب و کلافه به کوک نگاه میکنه*
=دخترم حالت خوبه؟
همه نگاهشون به لانا میوفته*
+چی؟(کلافه)
=حالت خوبه؟
+عاها...(پوکر فیس)
_ لانا چیزی شده؟(نگران)
+ (لبخند) نه فقط یکم خسته شدم
=خب چرا نمیری استراحت کنی؟
+فکر خوبیه
لانا کیفشو برمیداره*
+(لبخند) من برم خونه
م/ ج دخترم ناهار؟
+راستش نگران پدر و مادرم هستم اشتهایی ندارم (لبخند)
=مگه کجان؟
+امروز صبح پرواز فرانسه داشتن
$خب دخترم نگران نباش این چیز زیاد نگران کننده ای نیست
+درسته
خب من برم با اجازه تون (لبخند)
_خب یکم دیگه وایسا خودم میرسونمت
+راننده هست تو بمون
پ/ ج خب دخترم برو خونه برای شام بیا
+چشم پدر (لبخند)
=خب پس وسایلتونم جمع کن بیا
+بله؟ (تعجب)
=مگه گرمایش خونه تون خراب نیست؟
لانا یهو یاد حرفای کوک افتاد و حرصی کوک و نگاه کرد *
+هی بهت گفتم درستشون کن (حرصی)
_ یادم رفت خب ببخشید
(دوستان دارن نقش بازی میکنن خونه از وضع اعصاب و روان ما هم سالم تره)
+هوفف... پدربزرگ عمارت پدرم خالیه شب با کوک میریم اونجا نمیخوام باعث زحمت شماها باشیم (لبخند)
$دخترم این چه حرفیه تازه واسه شبم عموی کوکم میاد تا باهاش اشنا شی
+(لبخند) چشم
خب من برم دیگه بااجازه تون
ویو لانا
...
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
Part ²⁹
لانا با همون قیافه تعجب و کلافه به کوک نگاه میکنه*
=دخترم حالت خوبه؟
همه نگاهشون به لانا میوفته*
+چی؟(کلافه)
=حالت خوبه؟
+عاها...(پوکر فیس)
_ لانا چیزی شده؟(نگران)
+ (لبخند) نه فقط یکم خسته شدم
=خب چرا نمیری استراحت کنی؟
+فکر خوبیه
لانا کیفشو برمیداره*
+(لبخند) من برم خونه
م/ ج دخترم ناهار؟
+راستش نگران پدر و مادرم هستم اشتهایی ندارم (لبخند)
=مگه کجان؟
+امروز صبح پرواز فرانسه داشتن
$خب دخترم نگران نباش این چیز زیاد نگران کننده ای نیست
+درسته
خب من برم با اجازه تون (لبخند)
_خب یکم دیگه وایسا خودم میرسونمت
+راننده هست تو بمون
پ/ ج خب دخترم برو خونه برای شام بیا
+چشم پدر (لبخند)
=خب پس وسایلتونم جمع کن بیا
+بله؟ (تعجب)
=مگه گرمایش خونه تون خراب نیست؟
لانا یهو یاد حرفای کوک افتاد و حرصی کوک و نگاه کرد *
+هی بهت گفتم درستشون کن (حرصی)
_ یادم رفت خب ببخشید
(دوستان دارن نقش بازی میکنن خونه از وضع اعصاب و روان ما هم سالم تره)
+هوفف... پدربزرگ عمارت پدرم خالیه شب با کوک میریم اونجا نمیخوام باعث زحمت شماها باشیم (لبخند)
$دخترم این چه حرفیه تازه واسه شبم عموی کوکم میاد تا باهاش اشنا شی
+(لبخند) چشم
خب من برم دیگه بااجازه تون
ویو لانا
...
#رمان #فیک #سناریو #واکنشات
#جونگکوک #تهیونگ #جیهوپ #نامجون #جین #جیمین #شوگا #بی_تی_اس #ارمی
- ۶.۷k
- ۱۳ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط