هرچند گهگاه

هرچند گه‌گاه
نگاه مبهوت می‌دارم به چشمانت
آرام
و نهفته
مدام با خود سخن ساز می‌کنم
اما نه با تو
که با قلب خود می‌گشایم
رازناکیِ سینه را
در سیمایت
سیمای دیگری را می‌جویم
در لب‌هایت
لب‌هایی که دیری‌ست خاموشند
و در چشمانت
آتشِ مرده‌ی چشمانی دیگر را.

#میخاییل_لرمانتاف


#بر_باد_رفته
دیدگاه ها (۱)

در مردها حسی هست که بهش میگن غیرتو به همون حس در خانمهامیگن ...

عشق را نمی شناسمافکارم پوسیده و قدیمی ستتنها تو را می شناسم ...

‌ابهت خط چشم زنانه ات ،تار میکند امتداد خیالم را...پناهنده ی...

من یه دخترمهمون دختری ک مغرور بود پر از غرور همون دختری ک بب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط