دوست داشتن تو

دوست داشتن "تو"
شبیه آخرین چکّه ی آبی است
که مسافر مانده در بیابان را به آبادی می رساند
شبیه آخرین کبریت یک کوهنورد گم کرده راه
در لبه ی پرتگاه دور و سرد
شبیه جُستن کوره راهی در جنگل
و دست انداختن به آخرین تکه تخته ای که موج ها می آورند
شبیه شعری است
در حاشیه ی کتابی کهنه
به دست خطی آشنا

ببین: عشق ته ته ته تاب من است
- وقتی که بی تاب تواَم...






.
دیدگاه ها (۱)

من چیزی را مینویسمکه دوست دارمتو چیزی را بخوانکه من مینویسم ...

عشق واقعی مثل روحه همه در موردش صحبت میکنن ولی کمتر کسی اون...

دل نبند،به آدمی که وقتی دورش شلوغ شدهم خودش را گم میکند و هم...

همه آدمها ظرفیتبزرگ شدن را ندارند ...اگر بزرگشان کنیمگم می ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط