اربابان من
اربابان من
میا ویو
یونا : اوپسی ببخشید هواسم نبود
میا : چرا این کار رو میکنی (بغض)
یونا :چون حقته هر5زه
همه با این حرف یونا خندیدن و با این خنده ها بغض میا تبدیل به گریه شد
که اجوما از راه رسید
اون رتبش از همه بالا تر بود و همچنین مثل مادر برای اربابان عمارت بود
اجوما:چیکار میکنید میا خوبی؟
میا :خوبم اجوما (گریه و لبخند)
اجوما: بریم ارباب کارت داره
میا :چشم
یونا وقتی اسم ارباب اومد خشمش چند برابر شد اما چیزی نگفت و با دارو دستش از اونجا رفت
اما اجوما تنبیه خوبی براشون در نظر گرفته بود
میا خودش رو جمع و جور کرد و به دیدن ارباب
یا بهتره بگم نامجون رفت
میا ویو
یونا : اوپسی ببخشید هواسم نبود
میا : چرا این کار رو میکنی (بغض)
یونا :چون حقته هر5زه
همه با این حرف یونا خندیدن و با این خنده ها بغض میا تبدیل به گریه شد
که اجوما از راه رسید
اون رتبش از همه بالا تر بود و همچنین مثل مادر برای اربابان عمارت بود
اجوما:چیکار میکنید میا خوبی؟
میا :خوبم اجوما (گریه و لبخند)
اجوما: بریم ارباب کارت داره
میا :چشم
یونا وقتی اسم ارباب اومد خشمش چند برابر شد اما چیزی نگفت و با دارو دستش از اونجا رفت
اما اجوما تنبیه خوبی براشون در نظر گرفته بود
میا خودش رو جمع و جور کرد و به دیدن ارباب
یا بهتره بگم نامجون رفت
- ۱.۹k
- ۱۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط