ا

اﺯ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻓﻨﺪﮎ ﺩﺍﺭﻯ ؟ ﮔﻔﺖ ﺍﺯ ﺑﻰﺍﺩﺑﺎﻥ …
ﮔﻔﺘﻨﺪ !!! ﻧﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ ﻓﻨﺪﮎ ﺩﺍﺭﯼ؟
.
.
.
.
.
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ زد تو ﮔﻮﺵ ﯾﺎﺭﻭ
ﺍﻭﻧﻢ ﯾﻪﺩﻭﻧﻪ ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺵ ﻟﻘﻤﺎﻥ
ﺧﻼﺻﻪ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺖ!!
به هم فحش میدادند
اصن لقمان یه فحشایی میداد که تازه فهمیدم اون سردسته بی ادبانه
دیدگاه ها (۱)

چیزهایی هستند که می‌توانند مرا له کنند مثل صورت‌های بی‌روح م...

صنعت دستی سفالگری میبد با روح و روان آدم بازی میکن خداییش ز...

دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد...... دانشگاه که قبول شد...

گاهی بخند گاهی گریه کن گاهی حرف بزن گاهی فریاد بزن گاهی قدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط