خوشبختی گاهی

‍ خوشبختی گاهی
آنقدر دم دستمان است
که حسش نمیکنیم
چایی که مادر
برایمان میریخت و
میخوردیم خوشبختی بود
دستهای بزرگ و زبر
بابا را گرفتن خوشبختی بود
اما ندیدیم و آرام از کنارشان گذشتیم
دیدگاه ها (۹)

مادربزرگ همیشهانبوهی رختخواب داشت ،خیلی وقت‌ها میگفت :شب بما...

‌دقیقا نمی‌دونم کجایِ یک رابطه باید دل رو به دریا زد .نمی‌دو...

یادش بخیر قصه های هر شب مادربزرگماجرای بزبز قندی و گرگغصه هر...

زن ها گاهیعاشقانه هایشان رادم میکنند🌸 ومیشودهمان چای خوشرنگ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط