من از تو میمردم

من از تو می‌مردم!
اما تو زندگانی من بودی
تو با من می‌رفتی!!تو در من می‌خواندی!!
وقتی که من خیابانها را
بی هیچ مقصدی می‌پیمودم
تو با من می‌رفتی !!تو در من می‌خواندی!!!
تو از میان نارون‌ها، گنجشک‌های عاشق را
به صبح پنجره دعوت می‌کردی
وقتی که شب مکرر می‌شد
وقتی که شب تمام نمی‌شد
تو از میان نارون‌ها، گنجشک‌های عاشق را
به صبح پنجره دعوت می‌کردی!

#فروغ‌فرخزاد

‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎✵❥🌺
دیدگاه ها (۱)

‌امروز ! هزار عاشقانه ی نانوشته دارم که باید برایت مشق کنم ...

برای همه دعا کنید✨مثل پروردگار که مهربانیش✨بر همه سایه افکند...

‌دلتنگ توامدلتنگ تو که با خاطراتت همنشین همیشگی امنیستی ! ا...

‌تــــو‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌ در چشم من همچو موجی خروشنده و سرکش و ناش...

بقول نادر ابراهیمی:تورامی خواهمبرای پنجاه سالگیشصت سالگیهفتا...

◦𝄞🧡"به نام خدایی که، بر جانِ عاشق، سلام است"حوا...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط