من محبت میفروشم تو محبت میخری

من محبت میفروشم، تو محبت میخری ؟
خسته از تنهاییم ،من را به همره میبری ؟
شاعری هستم شکسته، مونس من دفترم
دفترم را میفروشم، شعرهایم میخری ؟
گاه گاهی گریه کردم، در میان شعرها
اشکهایم میفروشم، اب دیده میخری ؟
کاسه صبرم شده لبریز، از نامردمی
صبر هم من میفروشم ،تو آیا میخری؟
زخم خنجر یادگاری ،داده است دوست
یادگاری میفروشم ،زخم خنجر میخری ؟
من ندارم هیچ در دست، کلبه ای ویرانه ام
راستی هرگز نگفتی، دست خالی میخری ؟
بیکسم ، تنها رفیق من شده این خاطرات
خاطراتم میفروشم ، تو گذشته میخری ؟
میشود من را به مهمانی بری بر آسمان
زندگانی میفروشم ،عمر باقی میخری .
دیدگاه ها (۳)

‏‎بعضی روز ها را باید بیشتر از تصور خوابید ‎آنقدر زیاد که هی...

ﺳﻨﮓ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ..ﺍﻣﺎ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎ ﻣﻔﺖﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ... ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺗﭙ...

"شـــکــستم " . . . آنقـــدر آهســـته که صــدای شـکــسـتنم ،...

شنیدم ک چون قوی زیبا بمیرد فریبنده زادو فریبا بمیرد......شب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط