ناگهان ات می خواست بیوفته که جیمین گرفتش
ناگهان ات می خواست بیوفته که جیمین گرفتش
+وایی مرسی
×دختر بشین سر جات نزدیک بود سَقَط بشی
+باشه ولی من خسته شدم
....
پرش زمانی به سه روز بعد
+واییی سانی اصلا لای کتابو باز نکردم
&عررر منم
+سانیاا
&چیه
+امروز روز بدبختی منه
&بزن قدش
& بدبخت میشی
+برو بالا تر
& بیچاره میشی
+برو بالا تر
&تنبیه میشی
+بزن قدش ..تو چی بیچاره میشی
&برو بالا تر
+تنبیه میشی
&بزن قدش
+& عرررررر
/امتحان شروعشد
+بدبخت شدم
ویو بعد امتحان
+کارنامم اومد ریدممممممم
&بزن قدش
+عررر
-خانم مین
+بفرمایید اقای کیم
-شوهرتون گفت حال مادربزرگ خوب نیست بیا بریم
+اوکی
& بای
+بای
ویو تهمین
-اومد
+سلام
-×سلام
ویو ات
+رفتیم خونه که تهمین گفتن....
+وایی مرسی
×دختر بشین سر جات نزدیک بود سَقَط بشی
+باشه ولی من خسته شدم
....
پرش زمانی به سه روز بعد
+واییی سانی اصلا لای کتابو باز نکردم
&عررر منم
+سانیاا
&چیه
+امروز روز بدبختی منه
&بزن قدش
& بدبخت میشی
+برو بالا تر
& بیچاره میشی
+برو بالا تر
&تنبیه میشی
+بزن قدش ..تو چی بیچاره میشی
&برو بالا تر
+تنبیه میشی
&بزن قدش
+& عرررررر
/امتحان شروعشد
+بدبخت شدم
ویو بعد امتحان
+کارنامم اومد ریدممممممم
&بزن قدش
+عررر
-خانم مین
+بفرمایید اقای کیم
-شوهرتون گفت حال مادربزرگ خوب نیست بیا بریم
+اوکی
& بای
+بای
ویو تهمین
-اومد
+سلام
-×سلام
ویو ات
+رفتیم خونه که تهمین گفتن....
- ۴.۵k
- ۰۲ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط