بگذار که چشمان تو را وام بگیرم

بگذار که چشمـان تو را وام بگیرم
با دیدن دنیـای تو آرام بگیرم

تر دستی لب های تو را دیدم و باید
از شیوه ی خندیدنت الهام بگیرم

در هر قدمم شوق رسیدن به تو جاری است
می خواهم از این راه سـرانجام بگیرم

من شاعر درباری ام و چشم تو کافی است
تا خیره در آن باشم و انعـام بگیرم

عمری است که در پیچ و خم زندگی ام کاش
یک لحظه در آغوش تو آرام بگیرم
دیدگاه ها (۹)

آنقَدَر بی"تو"مست وخرابم که نگوآنقَدَر دوری تو داده عذابم که...

" اِی لَبَت اَنگورِ یاقوتی و چَشمانَت عَسَلجِنسِ گیسویَت قَص...

مـــــــــردانگی این نیست که با دست های سنگیــــــــــن و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط