به یاد داری

به یاد داری
هر روز در یک جای شهر
قرار عاشقانه داشتیم!
حالا که نیستی
من در همان محل ها
عاشقانه های بی قرار سر می دهم

#علیرضا_فرد
دیدگاه ها (۱)

بعد از تو ، بگواین من بیچاره چگونهدر یک چمدان جا بدهم "خاطره...

آنکه یک عمر به شوقِ تو در این کوچه نشستحال وقتی به لبِ پنجره...

سرباز که بودمرو به اتاقِ توپُست می‌دادمدلم می‌خواست سمتِ شما...

ما زندگی کردیم و ترسیدیمدر روزهای سرد پر تشویشدر ایستگاه متر...

زمزمه مادری

می خواهمت برای روزهای ابتدای پاییز...عاشقت می شومدر تک تک جو...

گرچه می دانم که گاهی بی قرارم نیستیبی قرارت  می شوم  وقتی کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط