فیک ٩

١٠ماه بعد

لونا
١٠ ماه گذشته من خیلی وابسته تهبونگ شده بودم و
۵ ماه پیش دانشگاهم تموم شد
الان یه وکیل شدم دیگه میتونم خرجی خودمو بدم ولی تهیونگ همیشه خرج منو میکنه


یه چند روزی هست که تهیونگ باهام سرد شده حتی مامانم
نمی‌دونم چرا
روی تختم نشسته بودم که مامانم صدام کرد برای غذا
رفتم پایین
/چرا هرچی صدات میکنم جواب نمیدی (سرد
+ببخشید نشنیدم (ناراحت
/حالا هم بیا غذا تو بخور (سرد
+چشم

بنده
لونا غذاشو خورد ناراحت رفت تو اتاقش درحمومشو باز کرد و رفت داخل .
آب وانو پر کرد و لیاسشو دراورد و نشست گریه کرد
و با خودش رفت میزد

تمامه حرفاش با گریه هست

+چرا با تنها کسی که دارم ازم سرد بشه (گریه )(گریه کن بی تربیت😂)
+چرا من
+تهیونگ دیگه چرا
+هاا خدا
+مگه من چیکار کردم
------------------
مامانه لونا
این چند روزو با لونا سرد شده بودم نقشه کشیده بودم با ..........(باید خودتون حدس بزنین 😂)

___________________
تهیونگ ‌
این چند روز دیگه از لونا زده شده بودم دیگه زنگش نمیزدم
با منشی شرکتم دوست شده بودم امروز هم میخواستم باهاش بریم رستوران



ببخشید که دیر میزارم به خاطره امتحانا وقت نمیکنم
دیدگاه ها (۱۵)

فیک ١٠

فیک ١١

٨

7

پارت ۶تق تق تق(مثلا صدای دره)نامی. کیه(سرد)منم بابا میشم بیا...

P⁸ویو تینا بعد از تموم شدن کارم برای غذا خوردن به سالن غذاخو...

تک پارتی در خواستی تهیونگ وقتی که همش سرمون تو گوشیه و همش ح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط