ما تصمیم گرفتیم که فقط یه بار اونم بخاطر جونمون انجامش ب
+ما تصمیم گرفتیم که فقط یه بار اونم بخاطر جونمون انجامش بدیم
_اوه بیبی افرین گزینهی درست رو انتخواب کردین
کوکمین هر دو بغضی داشتند که اگر لب باز میکردن اون بغض تبدیل به رودخانه ای از اشک میشد
_بعد مدرسه به این آدرس بیاین
کوکمین به هدرسی که توی دستشون بود خیره بودن که وقتی سرشون رو بالا آوردن دیگه تهی اونجا نبود
((ویو بعد مدرسه))
کوکمین به اون آدرس رفتن و خونهای خیلی خیلی بزرگی رو دیدن و در زدن که در خودش باز شد اونا رفتن داخل به حس گردن کسی داره پشت گوششون نفس میکشه خیلی ترسیدن که با صدایی ترسشون بیشتر شد
_های بیبیهای من
کوکمین با همون بغض روشون رو برگردوندن
ته دست کوکمین رو گرفت و برد بالا داخل اتاق و بعد گفت
_خب بیاین شروع کنیم
ته کوکمین رو حل داد روی تخت و
بیاین کامنت
_اوه بیبی افرین گزینهی درست رو انتخواب کردین
کوکمین هر دو بغضی داشتند که اگر لب باز میکردن اون بغض تبدیل به رودخانه ای از اشک میشد
_بعد مدرسه به این آدرس بیاین
کوکمین به هدرسی که توی دستشون بود خیره بودن که وقتی سرشون رو بالا آوردن دیگه تهی اونجا نبود
((ویو بعد مدرسه))
کوکمین به اون آدرس رفتن و خونهای خیلی خیلی بزرگی رو دیدن و در زدن که در خودش باز شد اونا رفتن داخل به حس گردن کسی داره پشت گوششون نفس میکشه خیلی ترسیدن که با صدایی ترسشون بیشتر شد
_های بیبیهای من
کوکمین با همون بغض روشون رو برگردوندن
ته دست کوکمین رو گرفت و برد بالا داخل اتاق و بعد گفت
_خب بیاین شروع کنیم
ته کوکمین رو حل داد روی تخت و
بیاین کامنت
- ۸۱
- ۰۱ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط