A girl from tomorrow(part 6)

ات:تا از گهواره خورشید برم گهواره ماه  شب شد و شامم رو خوردم لباس هام رو عوض کردم و سرم رو گذاشتم روی بالش و داشتم خواب عجیبی میدیدم
محتوای خواب ات
ات:تهیونگ،تهیونگ خواهش میکنم آخه چرااااااااا من دوستت داشتم لطفا تهیونگ
تهیونگ:من امپراطور خورشید  فرمانروای کشور اورفالیا سرزمین موسیقی و شعر عشق تورا به خواب ابدی محکوم میکنم
ات:تهیونگ شاید در دنیایی دیگه هردو عاشق هم بودیم و در کنار هم زندگی خوبی داشتیم شاید زندگی بعدی بتونم  او آغوش پر از گرما و عشقتو داشته باشه
خداحافظ معشوقه زیبای من شاید زندگی بعدی
ادمین :تهیونگ زانو میزنه جلوی ات و در گوش ات میگه
تهیونگ:الهه ی زیبای من من هم به زودی به تو می پیوندم بیا در دنیای دیگر باهم در آرامش زندگی کنیم منو ببخش پرستیدنی ترین ملکه اورفالیا (اشک)
پایان خواب ات
ویوی ات
ات:ناگهان از خواب بیدار شدم چشمام تار میدی داشتم گریه میکردم  یعنی این خاطرات ات توی رمان بود  این دختر چه دردی کشیده