مثل اسب قاچاقچی های لب مرزی دچار سر دردماعتیادم نمی گذارد تا دست خالی به خانه برگردماعتیادم به تو گرفت از من هرچه که دارم و ندارم راتا غرورم شکست فهمیدم که بلا نسبت شما مَردم