آمدم دل بدهم رفتی حالا چه کنم

آمدم دل بدهم رفتی ؛ حالا چه کنم؟
با دلی سوخته لبریزِ تمنا چه کنم؟

تا کجا می‌شود از معرکۀ عشق گریخت
نگهت کرده مرا واله و شیدا چه کنم؟

دلم از دست که رفت از غم و اندوهِ فراق
دلِ شاعر شده بازیچۀ دنیا چه کنم؟

مانده تنها دل من گوشۀ دیوار دلت
پشت پس کوچه شب با دلِ تنها چه کنم؟

بیت و مصراع و تخلص همه در دست شما
به خدا خون چکد از جان غزل‌ها چه کنم؟

بازکن پنجرۀ دل که ببینی چه شدم
با جهانی غم و حسرت منِ رسوا چه کنم؟

بی گمان این غزلم آنچه دلم خواست نشد
من شدم مرثیه‌‌خوان دلِ سودا چه کنم؟

فقط‌همین!
دیدگاه ها (۰)

💚💛💚به شوقت شعرهای من، هوای دیگری داردگمانم دردِ هجران هـم ، ...

بتابان نقش رویت را، طلوع صبح امیدمدلم تنگ هوایی که رسد از سم...

مه سیقه او دوتا تیه عقیقتقبولم کو که تا بوعم رفیقت#اریو

باید هر روز به خودمونیادآوری کنیم :این زندگی و تموم روزاشفقط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط