درخواستی

#درخواستی
ادامه ی پارت ⁵.....

ات: چرا وایسادی؟!
جونکوک: براچی کشیدیم اینجا!!
ات: گفتم که من فقط....
جونکوک: میخوای بلایی که سره خودت اومده سره کسه دیگه ای نیاد !! ولی ات....
ات: هوم؟!
جونکوک: ات! .... راستش من ...

[آیا جونکوک ایندفعه میتونست رو غرورش پا بزاره؟!]

جونکوک: من عاشق شدم !!
ات: عا...عاشق؟!
جونکوک: اوهوم...
ات: خب به من چه ربطی داره؟!!!
جونکوک: خب من...من ...عاشق تو شدم!!!
ات: وایسا...چییییی!!!!
جونکوک: چیزه عجیبی گفتم؟!
ات: آخه تو دوست دختر داری و ...
جونکوک: برام مهم نیست!!
ات: جونکوک....

فردا صبح: ..‌‌‌...

ادامه دارد......

قرار بود پارت پنج پارته آخر باشه ولی دیگه یه چیزایی پیش اومد که نشد🙃....
دیدگاه ها (۲۴)

#درخواستی Part: ....آخراز خونه زدی بیرون ....گوشیت رو از تو ...

#درخواستیادامه ی پارت آخر....رفتین تا حیاط رو نگاهی بندازین ...

#درخواستی Part: ⁵ جینا با صورتی که معلوم بود خیلی زورش اومده...

#عروس_فراری 🤍👀Part: ³²ویو ات: اروم دستش رو روی صورتم میکشید....

چرا من پارت ۱۱و جنی قضیه رو گفتهمون لحظه جونکوک وارد اتاق می...

دوست پسر دمدمی مزاج

وقتی عضو هشتم بی تی اسی و اون عاشقتهدرخواستی☆p.3^ویو ات ^راه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط