عشق تلخ شیرین
خب خب اول باید یک معذرت خواهی بکنم چند وقتی بود نتونستم بنویسم بخاط امتحانات تازه هم امتحان ریاضی دارم ولی خب براتون این پارتو گذاشتم
از زبان یونگی : از خواب بیدار شدم ساعت سه نصفه شب بود خیلی تشنمه راتم سمت اشپزخونه
خواستم برم که به شی سفت برخورد کردم چراغ هارو روشن کردم ببینم چیه
یونگی : یا اکثر امام زاده ها تهیونگ تو اینجا چه غلطی میکنی
تهیونگ : عه سلام بیدار شدی ( خواب الود و خمار )
یونگی : سگ توش باز مست کردی
تهیونگ : نه من مست نیستم ( خمار )
یونگی : اصلا معلومه وایسا ببینم اصلا چطوری امدی داخل خونه ؟
ته : کلید دارم ( خمار )
یونگی: واتتتتتت من کی به تو کلید دادم
ته : تو بهم کلید ندادی خودم از رو در خونتون کلید ساختم
یونگی : درد نفرین
نیم ساعت بعد
یونگی : یعنی برای اینکه قرار دوباره با ات ملاقات کنی مست کردی ؟
تهیونگ : هیونگ میدونی چقدر منتظر این لحظه بودم
از زبان یونا : امروز به طرفدارام قول داده بودم یکی از دنس های اعضای بی تی اس رو براشون برم من مثل همیشه یونگی رو انتخاب کردم ولی خجالت میکشم میترسم یونگی پستم رو ببینه ( خانوم نمیدونه یونگی خودش فنشه )
از زبان یونگی : از خواب بیدار شدم ساعت سه نصفه شب بود خیلی تشنمه راتم سمت اشپزخونه
خواستم برم که به شی سفت برخورد کردم چراغ هارو روشن کردم ببینم چیه
یونگی : یا اکثر امام زاده ها تهیونگ تو اینجا چه غلطی میکنی
تهیونگ : عه سلام بیدار شدی ( خواب الود و خمار )
یونگی : سگ توش باز مست کردی
تهیونگ : نه من مست نیستم ( خمار )
یونگی : اصلا معلومه وایسا ببینم اصلا چطوری امدی داخل خونه ؟
ته : کلید دارم ( خمار )
یونگی: واتتتتتت من کی به تو کلید دادم
ته : تو بهم کلید ندادی خودم از رو در خونتون کلید ساختم
یونگی : درد نفرین
نیم ساعت بعد
یونگی : یعنی برای اینکه قرار دوباره با ات ملاقات کنی مست کردی ؟
تهیونگ : هیونگ میدونی چقدر منتظر این لحظه بودم
از زبان یونا : امروز به طرفدارام قول داده بودم یکی از دنس های اعضای بی تی اس رو براشون برم من مثل همیشه یونگی رو انتخاب کردم ولی خجالت میکشم میترسم یونگی پستم رو ببینه ( خانوم نمیدونه یونگی خودش فنشه )
- ۴.۶k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط