اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۳۸
[ویو آرتور]
حتی بهم نگاه نمی کرد ..من به دخترم خیانت نکردم..... به کسی که جونم براش میدم خیانت
نکردم چطور این براش توضیح بدم ؟ ...خدا من لعنت کنه
گونه ای که قرمز شده بود..بینیش قرمز شده بود.. چشماش کاسه خون شده بود.....و اشکاش
عین آبشار جاری می شد..قلبم تیکه تیکه می کرد...حتی اجازه نمی داد لمسش کنم
آرتور: ببخشید..من قلبت شکوندم..غرورت شکوندم...لیاقت وفاداری تو رو ندارم..ولی عاشقتم
بدون تو نمی تونم...
با صدایی که آغشته به گریه بود گفت
ملودی: نمی بخشم..اگه عاشقم بودی فکر لمس کردن کسی جز من نمی کردی..همون طور که من
به جز تو به هیچکس فکر نمی کنم ...همون طور که فقط چشمام تو می دید..
سرم به گردنش رسوندم.. بوسیدم.....که هولم داد ولی تکون نخوردم... گریه اش شدت. گرفت
ملودی: نکن برو همون یونا ببوس..همون یونایی که داشت من خفه می کرد...
از زیر دست کنار رفت..بهش نگاه کردم... گیج می زد...... انگار سر گیجه داشت....داد زد گفت
ملودی: فقط ازم دور شو ..چیز زیادی خواستم ؟
از اتاق خارج شدم..قلبش بدجور شکوندم... بدجور اذیتش کردم..خدا من لعنت کنه..
به سمت اتاق کار جدیدم رفتم.. روی کاناپه نشستم.......به صفحه نمایش موبایلم نگاه
کردم .. صورت خندونش بود ..خدا لعنت کنه یونا عوضی....
[ویو ملودی]
به سمت آسانسور رفتم و سوار شدم..سرم گیج بود..بدنم درد می کرد.. طبقه اورژانس زدم..سر
گیجه ام بیشتر شد..که با فشاری که به سرم اومد محکم به زمین خوردم و تاریکی شد
پارت ۱۳۸
[ویو آرتور]
حتی بهم نگاه نمی کرد ..من به دخترم خیانت نکردم..... به کسی که جونم براش میدم خیانت
نکردم چطور این براش توضیح بدم ؟ ...خدا من لعنت کنه
گونه ای که قرمز شده بود..بینیش قرمز شده بود.. چشماش کاسه خون شده بود.....و اشکاش
عین آبشار جاری می شد..قلبم تیکه تیکه می کرد...حتی اجازه نمی داد لمسش کنم
آرتور: ببخشید..من قلبت شکوندم..غرورت شکوندم...لیاقت وفاداری تو رو ندارم..ولی عاشقتم
بدون تو نمی تونم...
با صدایی که آغشته به گریه بود گفت
ملودی: نمی بخشم..اگه عاشقم بودی فکر لمس کردن کسی جز من نمی کردی..همون طور که من
به جز تو به هیچکس فکر نمی کنم ...همون طور که فقط چشمام تو می دید..
سرم به گردنش رسوندم.. بوسیدم.....که هولم داد ولی تکون نخوردم... گریه اش شدت. گرفت
ملودی: نکن برو همون یونا ببوس..همون یونایی که داشت من خفه می کرد...
از زیر دست کنار رفت..بهش نگاه کردم... گیج می زد...... انگار سر گیجه داشت....داد زد گفت
ملودی: فقط ازم دور شو ..چیز زیادی خواستم ؟
از اتاق خارج شدم..قلبش بدجور شکوندم... بدجور اذیتش کردم..خدا من لعنت کنه..
به سمت اتاق کار جدیدم رفتم.. روی کاناپه نشستم.......به صفحه نمایش موبایلم نگاه
کردم .. صورت خندونش بود ..خدا لعنت کنه یونا عوضی....
[ویو ملودی]
به سمت آسانسور رفتم و سوار شدم..سرم گیج بود..بدنم درد می کرد.. طبقه اورژانس زدم..سر
گیجه ام بیشتر شد..که با فشاری که به سرم اومد محکم به زمین خوردم و تاریکی شد
- ۱۱.۹k
- ۱۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط