حقیقت پنهان

حقیقت پنهان🌱
part 12
ارسلان: رضاااا
ممد: باز این غیبش زددد
محراب: احتمالا داره بیلیارد بازی میکنع
متین: اخه اینجا میز بیلیارد داره؟
محراب: نه
ممد: پس ببند
ارسلان: عه اومدش
محراب: تو چرا اینقدر بد فازییییی
رضا: خفه شین داشتم با تلفن حرف میزدم.
ارسلان:*بعد اینکه رضا به قول خودش با تلفن داشت حرف میزد حس و حالش یه جوری شد... بد فاز که بود بد فاز ترم شد... هرچی که بود مال اون مکالمه بودع. ولی اخه با کی داشته حرف میزده؟؟
راجع چی داشتن صحبت میکردن؟؟؟
همینطور تو فکر بودم که
ـ
میدونم کم بود یه پارت دیگه ام میزارم الن
دیدگاه ها (۷)

حقیقت پنهان🌱part 13 با صدای رضا به خودم اومدم*.رضا: داداش خو...

حقیقت پنهان🌱part 14ارسلان: بلهمحراب: چن دیقه پیش رضا یهو غی...

به دیلیل آشتی کردن دو نفر. میخوام تا امشب دوتا پارت بدممممم

حقیقت پنهان🌱part 11ارسلان: اقا تا پنج دقیقه دیگه صبر میکنیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط