سیر انفس نه ولی گشته ام آفاقت را

سیر انفس نه، ولی گشته ام آفاقت را
جسته ام در تن تو راز لب داغت را
بتی این گونه که باشی تو پرستش دارد
که تراشیده خود دست خدا ساقت را
هست در گونی پیراهنت و می ترسم
وا کنی بند دو تا گربه ی قبراقت را
فرش انداخته ام هر وجبم را شاید
بپسندی دو سه روزی شده اطراقت را
شاید اندیشه ی ویرانی من خم کرده
طاقت طاق دو ابروی کمر طاقت را
«غیرتم کشت که معشوق جهانی»*، اصلا
دوست دارم بزنم له کنم عشاقت را *


#مهدی_عابدی
دیدگاه ها (۱۴)

در او غرقم که در آیینه غرق گیسو افشانی ستپریشان کسی هستم که ...

O_o

#رهی_معیری

روزهایی که بی تو گذشتنیازی به تقویم ندارد؛خیلی باید بی حواس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط